پادکست

 

دانلود پادکست با لینک مستقیم

 

این متن خلاصه‌ای از بخش‌هایی از منبع شما را ارائه می‌دهد که بر روی خانواده نویسنده، به ویژه مادربزرگ او (گامی)، پدرش (بیل گیتس پدر) و مادرش (مری مکسول) تمرکز دارد.

منبع با توصیف مادربزرگ نویسنده، گامی، و علاقه او به بازی‌های کارتی آغاز می‌شود. گامی در بریج و گو فیش مهارت داشت و دیگران از توانایی او در این بازی‌ها شگفت‌زده می‌شدند. نویسنده معتقد بود که این مهارت ممکن است هدیه‌ای خدادادی باشد. گامی یک مسیحی معتقد به علم الهی بود که از ایمانش قدرت می‌گرفت و معتقد بود که هویت واقعی در روح است، نه در ماده. آنها سالروز تولد را پیگیری نمی‌کردند. گامی شخصی با اصول بود که زندگی ساده‌ای داشت، وقت و پول خود را صرف کمک به دیگران می‌کرد. او عاری از فریبکاری بود و با اینکه اغلب باهوش‌ترین فرد در جمع بود، اجازه می‌داد دیگران بدرخشند. او کمی خجالتی بود اما اعتماد به نفس درونی داشت. گامی دو ماه قبل از تولد پنج سالگی نویسنده در 59 سالگی بر اثر سرطان درگذشت. او به دلیل اعتقاداتش به علم الهی، از درمان‌های پزشکی مدرن خودداری کرده بود. پس از مرگ پدربزرگ، گامی به نویسنده و خواهرانش محبت و توجه نشان داد و برای آنها کتاب می‌خواند و به آنها کمک می‌کرد خواندن را یاد بگیرند. او خانه‌ای در محله سطح بالای ویندرمر در سیاتل داشت که در آن استخر و زمین مینی‌گلف بود. گامی در بازی‌های دیگری مانند مونوپولی، ریسک، کانسنترریشن و پازل اره‌ای نیز رقابت می‌کرد. او از بازی‌های کارتی برای آموزش استراتژی و تحلیل استفاده می‌کرد. نویسنده متوجه شد که مهارت گامی صرفاً شانس نیست، بلکه ناشی از مغز آموزش‌دیده اوست. گامی به نویسنده آموخت که "هوشمندانه فکر کند". نویسنده حدود پنج سال طول کشید تا با آموختن از گامی، در بازی‌های کارتی به طور مداوم برنده شود. علاقه نویسنده به مهارت گامی در بازی‌های کارتی، علاقه او را به حل مسئله افزایش داد.

پدر نویسنده، بیل گیتس پدر، مردی قدبلند (شش فوت و هفت اینچ) و با آرامش و ادب بود. او در برخورد با مردم قاطع و هدفمند بود. او یک وکیل بود و یک بنیاد خیریه را اداره می‌کرد. او در پرسیدن آنچه می‌خواست خجالتی نبود و به دنبال یک شریک رقص بود. او در سال 1946 در دانشگاه واشنگتن با مادر نویسنده، مری مکسول، ملاقات کرد. او یکی از کهنه‌سربازان بود که از تسهیلات قانون G.I. برای تحصیل استفاده می‌کرد. او از یک دوست خواست به او در پیدا کردن یک شریک رقص کمک کند و دوستش مری مکسول را معرفی کرد. پدر 6'7" و مادر 5'7" قد داشت. پدر گفت: "بیایید قرار بگذاریم" و آنها دو سال بعد ازدواج کردند. او به عنوان فردی عمدی و بی‌تفاوت به عمل‌گرایی توصیف شده است، گاهی حتی در مسائل قلبی. پدر نویسنده متولد حدود سال 1925 بود. او در سن 19 سالگی از آموزش نظامی نامه می‌نوشت. او به نیروی ذخیره ارتش پیوست و در پایان سال اول دانشگاهش به خدمت فراخوانده شد. او در ژوئن 1944 به نورماندی رفت. او نام خود را از ویلیام هنری گیتس سوم به "جونیور" تغییر داد زیرا "سوم" برای پسر یک فروشنده مبلمان بیش از حد مجلل به نظر می‌رسید. پدر به عنوان یک وکیل محلی و سپس وکیل شهر در برمرتون کار کرد و سپس برای شغل و زندگی بهتر به سیاتل نقل مکان کرد. او به مردم در طلاق و پرونده‌های دادگاه پلیس کمک می‌کرد.

مادر نویسنده، مری مکسول، در ابتدا با پخت کیک و فروش اوراق قرضه جنگی درآمدی ناچیز کسب می‌کرد. او همسر بانکدار/صاحب کارخانه چوب بود. او نیز کارت بازی می‌کرد و تفاوت‌های اجتماعی را با مهارت خود از بین می‌برد. استعداد او در این بازی‌ها از گامی به او و مادرش منتقل شده بود. او نیز مانند گامی مسیحی معتقد به علم الهی بود و از ایمانش قدرت می‌گرفت. او در اعتقاداتش سخت‌گیر بود اما ایمان خود را به دیگران تحمیل نمی‌کرد. او در نبراسکا بزرگ شده بود. او در دانشگاه واشنگتن تحصیل کرد و پس از فارغ‌التحصیلی پدر در سال 1950 فارغ‌التحصیل شد. او دو سال از پدر نویسنده بزرگتر بود و حدود سال 1923 متولد شده بود. مادر فردی منظم بود که علاقه‌مند به امور دولتی بود و کمپین بسیار منظمی برای منصب منشی دولت دانشجویی در دانشگاه واشنگتن ترتیب داد. او با اختلاف زیادی بر رقبای خود پیروز شد. او از تبریکات و نامه‌ها نگهداری می‌کرد. مادر معتقد بود که درک مسائل، تفکر و یادگیری مداوم، و دستیابی به موفقیت با صداقت و انصاف در یک رابطه اهمیت دارد. او و پدر نویسنده مذاکرات خصوصی برای حل اختلافاتشان داشتند اما در انظار عمومی جبهه واحدی از خود نشان می‌دادند. مادر ثبت‌کننده دقیق وقایع زندگی، آلبوم‌های عکس، موسیقی‌های مدرسه، بریده‌های روزنامه و تلگرام‌ها بود.

فرهنگ خانواده حول محور بازی‌های کارتی شکل گرفته بود که به یک فعالیت رقابتی تبدیل شد. یادگیری و پیشرفت شخصی در این خانواده بسیار ارزش داشت. ایمان به علم الهی در گامی و والدین نویسنده تأثیرگذار بود. خانواده روابط قوی داشتند. والدین با شخصیت‌های متفاوتشان یکدیگر را تکمیل می‌کردند. خانواده از برمرتون به سیاتل نقل مکان کردند.

نویسنده، بیل گیتس جونیور، با بازی‌های کارتی وارد فرهنگ خانواده شد و در کودکی "تری" یا "جونیور" نامیده می‌شد. او از سن پنج سالگی گو فیش بازی می‌کرد و هزاران دست بازی را انجام داد. او از مهارت گامی در بازی‌ها شگفت‌زده بود. گامی به او خواندن را یاد داد. او در کودکی انرژی زیادی داشت و به سختی آرام می‌گرفت. مادرش نگران او بود. او در چهار سالگی به عنوان "کودکی تازه‌پرخاشگر و سرکش" توصیف شد. او انرژی خود را به مهارت گامی در بازی‌های کارتی هدایت کرد. او به خواندن، ریاضی، تنها بودن، و جنبه‌های مختلف زندگی علاقه داشت. والدینش با انرژی بیش از حد فعال، مغز فعال، و گاهی اوقات متضاد و طوفانی او دست و پنجه نرم می‌کردند.

 

دانلود پادکست با لینک مستقیم